نقدزیست / محسن باقری

وبلاگی برای مطالب برگزیده کانال تلگرام محسن باقری

نقدزیست / محسن باقری

وبلاگی برای مطالب برگزیده کانال تلگرام محسن باقری

مقاله نقد چیست و منتقد کیست؟ روشنفکر کیست؟ / محسن باقری

در سایت نقدزی : 

مقاله اول
✍️ سید محسن باقری 
نقد چیست و منتقد کیست

اصالت با نقد است نه منتقد / ببین چی میگه، نبین کی میگه
نقد یک مقوله دو طرفه است؛ که در یک سوی آن منتقد و در سوی دیگر مخاطب قرار دارد. منتقد در آن سوی نقد، با خواننده روبروست. از سوی دیگر موضوع مورد نقد باید ظرفیت و فرهنگ نقد را داشته باشد. پیرامون چیستی نقد در فرهنگ دهخدا آمده است: «جدا کردن سره از ناسره را نقد می گویند». این تعریف به وضوح و شفافیت روشن کننده تکلیف یک منتقد است. قلم به دستان یا کیبوردنویسانی که این مهم را نادیده می گیرند؛ در حقیقت انشاء و املاء تمرین می کنند، باید بدانند که هرچه غیر از جداسازی بدی و خوبی یا خیر و شر را هدف قرار دهند، از نقد فاصله گرفته اند. نقد از باب چیزی صحبت کردن هم معنی شده که بسیاری نقد را با گفتگویی خنثی اشتباه می گیرند. نقد باید پیشرفت دهنده باشد نه چوب لای چرخ و ایستادن در حال. نقد آینده را مدنظر می گیرد و گذشته و حال را نادیده می انگارد. به خلاصه این نقدها توجه کنید: «بازیگر این فیلم تام هنکس است که دو اسکار را در کارنامه دارد در فیلم جدیدش 2 روز قهر کرد و در منزل مادرش سکونت می کرد که فیلمساز برای منت کشی آمد و ...» این «مرور» یا به اصطلاح «ریویونویسی» است که امروز رواج بیشتری پیدا کرده و در جامعه به عنوان نقد شناخته می شود. امروز مخاطب فکر می کند که نقد وظیفه دارد، معرفی فیلم یا اثری باشد، نه بررسی و تحلیل آن. این نقد نیست، که جنایتی بر ادبیات نقدنویسی است که به بهانه مدرنیته در جریان نقد فیلم رواج پیدا کرده است. جدا کردن سره از ناسره تنها به بیان ناسره ها به نتیجه می رسد. نمی توان با بیان خوبی های اثر به تعریف جداسازی ناسره دست یافت. از همین روی منتقد با وجدان و با دانش، با وجود آنکه می داند تاوان و خسارتی بعد از نقدش خواهد بود، از این کار صرفِنظر نمی کند و لذت نقد را بر عواید مادی احتمالی و دوستی با هنرمندِ عوض ترجیح می دهد. نقد الک و داس است. چاقوی جراحی و نیمه خالی لیوان را پر کردن است. نقد وسیله ای برای پیدا کردن عیب ها و خلل هاست. نقد گوشزدِ ضعف ها در میان قوت هاست. نقد نسیه نیست، با مخاطب شوخی ندارد. با سوژه و خالق اثر مسئله شخصی دارد. «نسیه ممنوع است حتی شما دوست عزیز». این تعریف درست و جامع نقد است... 

روشنفکر کیست ؟
روشنفکر به چه معناست؟ اگر تعریف روشنفکر را در گذشته جستجو کنیم، به عباراتی نظیر «نویسندگان و متفکرانی که بر جامعه اثر می گذراند» برخواهیم خورد. در واقع روشنفکر در مقام مغز متفکر و تحلیلگر قابل اعتماد مردم عمل می کند؛ شخصی که آینده را با شرایط امروز پیش بینی می کند و با بیان آن مثل چراغ راهنمای سر چهارراه و نشان دادن رنگ های مختلف، وضعیت را به همگان متذکر می شود. روشنفکر گاه باعث پیشرفت یا پسرفت کل ارگانیزم یک جامعه می شود. امروز با این تعریف از روشنفکری به ندرت و با اما و اگرها با تخفیف می توان یک یا دو نام برازنده که به درستی این وظیفه را انجام می دهند، یافت. کافی است نگاه بی تفاوت و خنثای بخشی از جامعه امروز به رویدادهای مختلف را به عنوان محصول نبود روشنفکری (درست) تلقی کرد. امروز صدها نفر در ظاهر و به نام، با نگارش کتاب و مقاله در فضاهای مطبوعاتی و مجازی و همین طور دانشگاهی و نشست ها، به عنوان «روشنفکر» مشغول فعالیت هستند اما هیچ تأثیری بر جهان پیرامون خود نمی گذارند. کار به جایی می رسد که فیلمساز با ادعای روشنفکری فاصله از مردم را آنقدر گسترش می دهد که تعریف روشنفکر را به کل دگرگون می کند. او در مصاحبه ای منتقدین  آثارش را «خر» معرفی می کند و بی مخاطبی کارهایش را به حساب نادانی آنها می گذارد. این همان بیماری روشنفکری است که ایران امروز در بسیاری از عرصه های نظری با آن روبروست. بیماری نگاه کردن از بالا به پایین. روشنفکر به سواد و خواندن معنا نشده که عده ای در این سالها صرفاً با معرفی فهرست کتاب از دیدگاه خود و یا به رخ کشیدن خواندن های 18 ساعته در مصاحبه ها یا ساختن فیلم های گنگ و پیچیده نما ادعای روشنفکری می کنند. روشنفکری به تأثیر در مخاطب معنی شده؛ از این رو افتخار به بی مخاطبی نقطه مقابل روشنفکری و توهین به مخاطب است. هرگاه جامعه ای از بی تفاوتی در قبال مسائل مهم رنج ببرد، این ضعف روشنفکران آن جامعه است که با پرداختن به مسائل بی ارزش، خنثی، ابزورد، یا اجرای بد در بیان مسائل، جامعه را به شکل خود همراه ساخته است. 

مشخصات منتقد باید چگونه باشد؟
در بررسی این پرسش چاره ای نیست که از لغت نامه دهخدا به علت فیلتر بودن آن بُگذریم و دست به دامن ویکی پدیا غیرقابل اعتماد شویم! «منتقد باید ریزبین، دقیق و با سرعت باشد» ریزبینی را عموم منتقدان با اصطلاحات و تئوری کارگردانی اشتباه می گیرند! و درکشان از فرم در حد تکنیک و دکوپاژ عقب مانده است. اصطلاحات سینمایی را طوطی وار تکرار می کنند، بدون آنکه درکی از مثلاً ماهیت کلوزآپ یا زمان استفاده از لانگ شات داشته باشند. به طور مثال در نقدهای معتبر مجلات سینمایی نمای کلوزِ آرایش غلیظ شخصیت دوم فیلم را به تعلیق دوران جدید و نگاه به آینده تفسیر می کنند! این اوجِ معضلِ فضای منتقدان ماست که ریزبینی مشخصات یک منتقد تنها به مسائل فرم گرایانه که معمولاً با برداشت پرت و پلایی روبروست، خلاصه شده است. از سره و ناسره بر سره تأکید می کنند و اعتقاد دارند نقد سلبی و بیان ناسره ها بنیادش بر هواست و نمی دانند بر نیمه پر لیوانی تأکید می کنند که پیش تر از آن هر که نوشید جان خود را از دست داد، نیمه ی ناچیزِ پُرِِ لیوان، مرگ سینما و نقد بود که آمار مخاطب، شاهد مثالی بر گُواه ماست. پس «دقت» هم در نقد امروز به حاشیه رفته و هم به جای دقت در خلل ها به تفسیر سره ها می پردازد. مشخصه دیگر منتقد همان یاری رساندن به مخاطب برای پبشرفت سلیقه بصری آنهاست که در این راستا مخاطبان از سینما رانده و از منتقد مانده، وقتی با نقد فیلمی مواجه می شوند، با خواندن اصطلاحات نامأنوس فرنگی و تفاسیر دورافتاده و بی ربط منتقد، از نقد فاصله می گیرد. این اصطلاحات، از «هلی شات» و «اورشولدر» گرفته تا «کالت مووی» و «فیلم نوآر» و... باید عده ای در تعریف از منتقد تهییج کند. این که کارگردانی ادبیاتی ضد فرهنگی را در مواجهه با منتقدان رایج کند و در این سو، منتقد در برابر این کنش از خود واکنش خمیازه سر دهد و دلخوش کند به اینکه همکار یا رقیب اش مورد تهاجم قرار گرفته است و به کارگردان توهین کننده هیچ واکنشی نشان ندهد، نشان از آدم های به جِلد منتقد درآمده ای است که به کار نقد مشغول نیستند، بلکه ادعای نقد را می کنند. وقتی منتقدی برای پرکردن فریضه، در سیاه مشقی به معرفی فیلم های مورد علاقه هالیوود و اروپایی اش در سال 2014 می پردازد و در ناسرگی خود اعتراف می کند که تنها دغدغه اش جشنواره فجر و حضور در سالن میلاد است، واقعاً چه انتظاری باید از ماحصل نوشته او داشت؟باید مشخصات منتقد را در همان تعریف منتقد یافت. تنها مشخصه منتقد هر آن چیزی که به سینما و جداسازی ناسره ها کمک می کند.  منتقد باید تأثیر از خود را آغاز کند؛ و تا حصول این مهم، تأثیرگذاری بر جامعه پیشکش! 

واژه، لحن، موضع منتقد را چه کسی تعیین و چگونه باید باشد؟
این پرسش دقیقاً رابطه دو طرفه منتقد و مخاطب را که در تعریف نقد آمده، مطرح می کند. لحن، نثر، ادبیات، واژگان، کلمات همواره با برداشت خوانندگان روبروست. اینکه هنرمند، منتقد، و مخاطب در فرایندی کاملاً همسو از جمله ای که در خود هیچ هتاکی و توهین و حتی تابویی ندارد،  برداشتِ غلط می کنند، صرفاً به دلیل فرهنگ نقد و بی تربیتی مخاطب نقد در این سالهاست. هنرمند به دلیل خو گرفتن به ستایش های سایر منتقدان، نسبت به نقد منفی واکنش سوء نشان می دهد. این که امروز نقد و دیدگاه نویسنده بی اهمیت جلوه می کند، و مخاطبان نقد بر واژه ها تکیه می کنند از دو خاستگاه بیشتر برنمی آید. حسادت و جهل. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد